صهیون ستیزی+دانلود
صهیون ستیزی+دانلود
antizionism

 

ماجرای یهودیان و تولد حضرت محمد

بعد از بعثت پیامبر تمامی در ها بر روی جنیان از آینده بسته شد.

پیامبری که بیشتر از همه حال جنّیان و یهودیان را گرفت رسول الله بود.

یهودیان قبل از تولد پیامبر  می دانستند پیامبر از کدوم نسب بدنیا خواهد آمد قیافش چه شکلیه کجا خال داره اسم مادرش چیه اسم پدرش چیه تو کدوم قبیله بدنیا می آد فقط منتظربودن ترورش کنن.

شاید بگید اصلا چه ربطی به یهودیان داره؟

هاشم مگه  جد رسول الله نیست پس قبرش تو غزه چی کار می کنه؟

اینا اهل عربستان و مسلمون بودن پس چرا قبرش تو غزه پیش یهودی هاست؟!!!

 

هاشم برای تجارت کاروانی به سوی شام راه می اندازد در بین راه به خانه ی بزرگ مدینه می رود و از دختر ان مرد خواستگاری می کند و بزرگ مدینه می گوید تو خودت از بزرگان غریشی چرا دخترم را به تو ندهم.

سرانجام ازدواج کردند و هاشم رفت و برای زنش وصیتی گذاشت:

از حضرت اسماعیل که من از نوادگان او هستم خبری رسید که گفت از صلب ما کودکی به دنیا می آید که یهودیان را بیچاره می کند. من همسری نداشتم  تنها همسرم تویی و آن کودک از رحم تو به دنیا می آید.

هاشم به غزه رفت و توسط اطلاعاتی که از قبل داشتند واطلاعات جدیدی که جنّیان به آنها دادند هاشم را شناسایی و ترور کردند.

در تورات اصلی تمامی نشانه های  پیامبر آمده بود رهبران آنها ان نشانه را از تورات حذف کردند

تا فقط نشانه ها را خودشان بدانند.

وقتی پسر هاشم بدنیا آمد اسمش را شیبه گذاشتند.

برادر هاشم اسمش مطلب بود اینهم برای تجارت در بین راه  به خانه بزرگ مدینه می رود وقتی میره تو یه پسر سه چار ساله می بینه که داره شمشیر بازی می  کنه و رجز خونی می کنه و میگه انا شیب ابن هاشم ... مطلب یه هو جا می خوره گفتی هاشم یاد برادرم افتادم مادر بچه گریش می گیره و می گوید این برادر زاده تو است.

در روایت دو گونه آمده است که مطلب یا بچه را به زور یا با رضایت مادر می گیرد . سرانجام وقتی مطلب بچه را میگیرد اسم او را عوض می کند و می گذارد عبدالمطلب و می گوید این خادم منه چون اگه یهود می فهمید که بچه هاشم است او را ترور می کردند.

عبد المطلب رفت عبدالله رفت و بعدش رسول الله.

یک زن یهودی به نام ام قتال هروز سر کوچه ها وا میستاد و مخ عبدالله رو می زد.

عبدالله هم یه جوون خوش تیپ و خوش غواره بود. عبدالله می  گفت ما پیرو ایین ابراهیم هستیم و تو پیرو دین یهود.

ام قتال گفت: بیا دو نفری تجارت کنیم عبدالله قبول کرد اما گفت به تو وعده ازدواج  نمی دهم.

 

مادر عبدالله فهمید و سریع به پدر عبدالله خبر داد وآنها دنبال زنی پاک رفتند و سرانجام آمنه را پیدا کردند(ماجرای پیدا کردن آمنه مفصل است و می توانید به کتاب تبار انحراف مراجعه کنید)

بعد از ازدواج عبدالله به ام قتال گفت که کاروان را راه بینداز و به تجارت برویم گفت نه من می خواستم آن نوری که در صلب تو بود از رحم من به دنیا آید.

عبدالله از آن پس با پول عمویش برای تجارت به شمال مدینه رفت جایی که یهودیان آنجا هستند وقتی به آنجا رفت شناسایی شد و او را مسموم کردند وکشتند. اما غافل از اینکه آمنه دو ماه است که بارداره.

پس حالا می فهمیم چه دلیلی داشت وقتی بچش به دنیا می اد می ده دایه به بردش تو بر و بیابون؟

میگی رسم عربه چرا حضرت حمزه که دو ماه ازش بزرگ تره رو ندادن دایه شیرش بده!!

به دایه داد چرا به یه داد تو مدینه این همه دایه تو مکه بود!!

بعد به یه دایه داد از قبیله بنی کلب که به شدت فقیره وقتی عبدالمطلب این زن رو دید گفت این نمی تونه خودش راه بره حالا می خواد به بچه ما شیر بده گفتند این خوبه این یه جاییش می بره که دست یهودی ها بهش نرسه میگی بردتش شیر بده بچه دو سال شیر می خوره برای چی تا پنج سالگی نگهش داشت بعد از مرگ عبدالمطلب ابوطالب سرپرستی اون رو به عهده گرفت می گن پیامبر هیچ غذایی رو نمی خورد که قبلش ابوطالب اون رو می خورد پیامبر جایی نمی رفت که قبلش ابوطالب اون جا می رفت.

توی تمام جلسات دار الندبه غریش پیامبر رو با خودش می برد اعتراض بقیه در می اومد که چرا از خودت جداش نمی کنی.

چون می دونست چه اتفاقی قراره بیفته.

(یهودی ها کتابی دارند به نام رویای کودکی که هفتاد سال قبل از پیامبر نوشته شده در این کتاب تمام ویژگی های پیامبر موجود است)

سوال این یهودی ها تو شمال مدینه چه کار می کردند جای به اون خوبی تو فلسطین رو ول کردی اومدی تو بر و بیابون قاتی عرب ها شدی!

از300 سال قبل از پیامبر گره های تاریخی داشتن که پیامبر می آد حکومتی راه می ندازه

می گن ما او مدیم پیامبر رو ببینیم نه اومدن مشرکان رو وسوسه کنن.

تمام جنگ هایی که پیامبر داشتند یهود از طرف مقابل حمایت می کرد.

در کتاب ها آمده است که سرآخر پیامبر به دست پیرزن یهودی تکه گوشتی سمی خورد و رحلت فرمودند.

برگرفته از سخنان استاد رائفی پور


نظرات شما عزیزان:

یک منتظر
ساعت13:28---24 مرداد 1391
کاش پی دی اف این کتاب رو داشتید!
من خیلی دنبال گشتم ولی هنوز پیدا نکردم.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: یهود و ماسون، یهود، ،
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 16 خرداد 1390 توسط محمدرسول اسماعیل پور